رابطه بین ورودی و خروجی که می تواند برای عوامل تک تک تولید یا کل آنها صادق باشــد.
بهره وری نیروی کار پر استفاده ترین سنجه است و معمولا از طریق تقسیم مجموع خروجی به تعداد کارگران یا تعداد ساعات کاری، محاسبه می شود. بهره وری کلی، تلاش می کند بهره وری مجموع ورودی های مورد استفاده یک بنگاه یا یک کشور را اندازه گیری کند.
متأســفانه فایده مند بودن آمارهای بهره وری مورد تردید اســت. کیفیت ورودی های مختلف می تواند به مرور زمان به شدت تغییر کند. ممکن است تفاوت هایی چشمگیر هم در ترکیب ورودی ها وجود داشته باشــد. علاوه بر این، بنگاه ها و کشــورهایی ممکن است از تعاریفی گوناگون از ورودی هایشان، به خصوص سرمایه، استفاده کنند.
بــا در نظر گرفتن ایــن واقعیت، باید بدانیم که بیشــتر تفاوت در استانداردهای زندگی کشورهای مختلف بیانگر تفاوت سطح بهره وری آن هاست. معمولا هر چه بهره وری بهتر باشد، اوضاع بهتر است؛ اما داستان همیشه اینطور نیســت.
در بریتانیا، طی دهه 1980 میلادی، بهــره وری نیروی کار به شــدت رشــد کــرد و باعث شــد بعضی از اقتصاد دان ها از آن بــا عنوان معجزه بهره وری یــاد کنند. دیگران مخالــف بودند و می گفتند بهره وری به این خاطر رشــد کرده که نرخ بیکاری بالا رفته و بــه عبارت دیگر، کارگرانی با کمترین بهره وری از ارقامی حذف شده اند که این متوسط بر اساس آن ها محاسبه شده بود.
در اواخــر دهه 1990 میلادی بحثی مشــابه در ایالات متحده هم پیش آمد. در ابتدا اقتصاد دان ها تردید داشتند که یک معجزه بهره وری در حال وقوع باشــد. اما تا سال 2003 پذیرفتند که ایالات متحده طی پنج سال اخیر سریع ترین رشد بهره وری در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم را تجربــه کرده اســت.
طی دوره 1995 تا 2003 متوســط رشــد بهره وری نیروی کار آمریکا تقریبا سه درصد در سال بود که در حدود دو برابر نرخ متوســط دو دهه اخیر اســت. البته این واقعیت، جلوی بحث اقتصاد دان ها را درباره اینکه چرا این معجزه رخ داده، نگرفت.